فروشگاه رسمی ساعت مچی 5

فروشگاه رسمی ساعت مچی

فروشگاه رسمی ساعت مچی 5

فروشگاه رسمی ساعت مچی

آئینه‌ای بگیر و تماشای خویش کن

شعر در مورد آینه

شعر در مورد آینه , شعر در مورد آینه شکسته , شعر در مورد آینه ها , شعری در مورد آینه

با مجموعه شعر در مورد آینه ، اشعاری زیبا در مورد آینه شکسته ، زیباترین شعر در مورد آینه ها در سایت  فروشگاه رسمی ساعت مچی 5  همراه باشید

اشعار آینه

آئینه‌ای بگیر و تماشای خویش کن

سوی چمن به عزم تماشا چه می‌روی؟

⇔⇔⇔⇔

تو را با یک بوسه تو را با یک بغل انتظار

تو را با تمام دوست داشتن های زنانه ام به سپیده دم خورشید می سپارم

تو را به بوسه های مهتابی ات می سپارمت تو را باید به انعکاس صدای سکوت آینه سپرد…

با تو باید فقط به لهجه ی گل های بهاری حرف زد

که در آستین های مردانه ات پنهان کرده ای…

و من تمام آغوشم انتظار می شود تا تو بیایی

و عطر صدایت را از گرمای تمام تن تو بو بکشم…

“علیرضا اسفندیاری”

⇔⇔⇔⇔

مژه بر هم نزدم آینه‌سان در همه عمر

بسکه در دیده من شوق تماشای تو بود

⇔⇔⇔⇔

اصلا هیچوقت برنگرد

در این خانه نه گلی مانده

که بوی روزهای گذشته را بدهد

نه آینه ای

که تو را به روی خودش بیاورد.

شعر در مورد خانه

⇔⇔⇔⇔

این مایه ستم روا نمیداشت

میبود گر آگه از دل من

چون آینه روی دوست «ثروت»

پیوسته بُوَد مقابل من

شعر در مورد ثروت

⇔⇔⇔⇔

این لب بوسه فریبی که ترا داده خدا

ترسم آئینه به دیدن ز تو قانع نشود

⇔⇔⇔⇔

من از دلبستگی‌های تو با آئینه دانستم

که بر دیدار خود ای تازه گل عاشق تر از مائی

⇔⇔⇔⇔

باد

 در نی لبک پاییز

 روزهای آخر آذر را

 با حزن زردی می دمد

 و آینه های کهنسال

 که شاهدان ایامند

 در سکوت سرد

خویش

 درختان برهنه از برگ را

 به تن پوش سفید برف

 وعده می دهند

منبع : اشعار آینه

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.